- کتره یی
- بیخودی بدون دلیل: من هیچوقت کارم کتره یی و بدون نقشه نبوده است) (شام)
معنی کتره یی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بقیمت مقطوع و بی آنکه وزن کنند یا بشمرند، بتخمین (غالبا نادرست) بدون حساب دقیق بیهوده: گتره یی چیزی گفت
سیمین
بیهوده بیمعنی گتره یی
منسوب به کنجه یا کباب کنجه یی. قسمی کباب که عبارتست از قطعات گوشت کوچک بسیخ کشیده
کینه جو منتقم: خود رای و کله خشک وبدتر از آن کینه یی و نجوش بود
منسوب به نقره: آنچه که از نقره ساخته شده سیمین: ظروف نقره یی، برنگ نقره مقابل طلایی، یکی از انواع رنگهای خاکستری براق نوعی اکلیلی